هستم...
**
نشان لکّۀ می مانده بر عبای تو هستم
مرا قبول کن ای شیخ! من خطای تو هستم
به سختی آمده ای خانه دیشب از سرِ مستی،
نهان چه می کنی از من، که ردپای تو هستم!
اگر سکوت کنم لال می شوی، مَپَسَندی،
بگو رها کُنَدَم پاسبان، صدای تو هستم!
به ردٍ حرفِ من انکار خویشتن مکن ای شیخ
درست یا غلطم، عینِ ادعای تو هستم
" جهان تجسم رفتار ماست " خود تو نگفتی؟
مرنج از من و خوش باش، من ریای تو هستم!
تو خود گشایش کار از خدا نخواسته بودی؟
مبند پنجره را ، پاسخ دعای تو هستم!
اگرچه تلخم و دشوار، روی کن به صبوری
به گوش، شعرِ مرا سربکش! دوای تو هستم
حسین جنتی