اشعار حسین جنتی

شعر و ادب پارسی

اشعار حسین جنتی

شعر و ادب پارسی

روزی به یک درخت جوان گفت کُنده‌ای ( حسین جنتی )

روزی به یک درخت جوان گفت کُنده‌ای :
باشد که میز گوشه‌ی میخانه‌ای شوی !

تا از غم زمانه بیابی فراغ بال
ای کاشکی نشیمن پیمانه‌ای شوی

یا این‌که از تو، کاسه ی «تاری» در آورند
شورآفرین مطرب دیوانه‌ای شوی

یا صندوقی کنند تو را، قفل پشت قفل
گنجی نهان به سینه‌ی ویرانه‌ای شوی

اما ز سوز سینه دعا می‌کنم تو را
چون من مباد آن‌که در خانه‌ای شوی !

چون من مباد شعله‌ور و نیمه‌سوخته
روزی قرین آه غریبانه‌ای شوی

چون من مباد آن‌که به دستان خسته‌ای
در موی دختران کسی شانه‌ای شوی
::
روزی به یک درخت جوان گفت کُنده‌ای :
«باشد که میز گوشه‌ی میخانه‌ای شوی»

 

حسین جنتی


  ادامه مطلب ...