اشعار حسین جنتی

شعر و ادب پارسی

اشعار حسین جنتی

شعر و ادب پارسی

ازچه گل بوده مگر عطر دهنهای قدیم؟ ( حسین جنتی )

 

ازچه گل بوده مگر عطر دهنهای قدیم؟
که عسل می چکد از موم سخنهای قدیم؟

حال اگر هرچه بروید به زمین حیرت نیست،
جای می بوده و معشوق ، چمنهای قدیم!

می شکستند ولی بر سرپیمان بودند،
مست بودند اگر شیشه شکنهای قدیم!

می شد ازچاه به همسایگی شاه رسید،
اینهمه تنگ نبودند وطنهای قدیم!

چه نشستیم؟ که درچاه بمیرد بیژن؟
شرم می آیدم از غیرت زنهای قدیم!

سر بریدند ز اجداد من ونیست عجب،
که گران بوده سر مرد به تنهای قدیم!

زود ایکاش قیامت شود، آنگه بینی،
چه برون می زند از بند کفنهای قدیم

 

حسین جنتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.